اگر فیلم را تماشا کرده باشید خیلی زود از ماجرا سر در میاورید؛ درست همان جایی که تریما گاسی شروع به صحبت می‌کند. البته قبل از این هم فضای فیلم به صورتی ساده و شفاف همه چیز را روشن می‌کند. طبقاتی بیشمار که گویی از ارتباط با هم عاجزند. 2 نفری که روی یک طبقه هستند با هم مکالماتی دارند اما فیلم کمی جلوتر می‌رود و تصوراتی که از هم سطح‌ها داریم را به هم می‌ریزد.

از نظر سایت نقد فارسی، پلتفرم با نگاهی ریزبین انسان‌ها را تحلیل می‌کند. ذات انسانی که در زندگی روزمره غرق شده بود و حال از تمام نقاب‌های خود دور افتاده است. داستان قدم به قدم به پیش می‌رود و تلخی واقع گرایانه خود را به مخاطب می‌چشاند. حتی اگر ساختار پلتفرم واقع گرایانه نباشد و سکوهای متحرک منطقی به نظر نرسند.

سیستم چند صد طبقه در داستان ما تنها 2 نفر در هر طبقه دارد. بقای این 2 نفر وابسته به سکویی است که از طبقات بالا شروع به حرکت می‌کند، در هر طبقه چند دقیقه توقف می‌کند تا هر کسی هر قدر که می‌خواهد بخورد و بعد به طبقه پایین می‌رود. ساکنین هر طبقه می‌توانند هر چقدر که می‌خواهند بخورند اما نمی‌توانند هیچ چیز را انبار کنند. به این ترتیب پسمانده‌های طبقات بالا به طبقات پایین می‌رسد. سیستمی که از همان ابتدا ذهن مخاطب را درگیر طبقات انتهایی پلتفرم می‌کند؛ البته اگر در این دنیای نمادین، انتهایی برای این سیستم وجود داشته باشد.

داستان جایی جالب می‌شود که می‌فهمید در انتهای هر ماه، جای افراد به صورت اتفاقی با هم عوض می‌شود. با این وجود کسی مایل به برقراری ارتباط با سایر طبقات نیست. طبقات بالا هیچ ارزشی برای طبقات پایین‌تر قائل نیستند و تنها می‌خواهند بیشتر مصرف کنند. نمود بارز این کار را زمانی می‌بینید که تریماگاسی بعد از خوردن غذای خود در طبقه 48، با تمام نفرت آب دهان خود را روی غذای پسمانده پرت می‌کند تا یکی از جالب‌ترین صحنه‌های فیلم را بسازد و زمینه ساز یک دیالوگ کوتاه اما پر معنا شود.

قهرمان فیلم (گورنگ) بعد از دیدن این صحنه از تریماگاسی علت این کار را می‌پرسد اما با جوابی شوکه کننده مواجه می‌شود: تا پایینی‌ها آن را بخورند. گورنگ می‌پرسد که اگر طبقات بالا این کار را انجام دهند خوشحال می‌شوی؟ اما تریماگاسی با جدیت جواب می‌دهد: احتمالا آن‌ها هم این کار را انجام می‌دهند!

تریما گاسی که نماینده تفکر مصرف گراست به خوبی طرز فکر خود را در فیلم پلتفرم نشان می‌دهد. از تلنگر ورود او به این سیستم که یک تبلیغات تلویزیونی در مورد چاقو بود، تا تلاش حقیرانه او برای احساس ذره‌ای قدرت، همه و همه نشانگر یک چیز بود؛ تلاش عاجزانه انسان مدرن و بی هدف برای احساس قدرت و رضایت. حتی تمام شدن جواب‌های او با “مشخصا” هم به همین نکته اشاره دارد.

از طرف دیگر، قهرمان داستان که با کتاب به تصویر کشیده می‌شود، نمادی برای انسان‌های جستجوگر است. انسانی که به دنبال معناست و در تلاش است تا شرایط را بهبود دهد. حقیقتی که در ادامه هم کاملا مشهود است.

رسیدن نیمه شب و پخش شدن گاز بیهوشی، کاراکترهای داستان را کمی ورق میزند. تریماگاسی که پیشتر ارزشی برای دیگران قائل نبود با رسیدن به یک نقطه سخت، دست به دامن معنویات می‌شود. گویی پوست می‌اندازد و در تلاش است تا با چند جمله کلیشه‌ای به خود اطمینان دهد که قرار نیست در طبقه‌های پایین‌تر بیدار شود. اطمینانی که زمان زیادی دوام نمی‌آورد و بیدار شدن در طبقه 173، آن را به شدت خرد می‌کند.

این چالش جدید تاثیرات جدیدی رو کاراکترهای داستان دارد. احتمال رسیدن غذا به طبقه 173 بسیار کم است و کاراکترهای داستان به خوبی از این حقیقت آگاه هستند. اینجاست دوستی آن‌ها کمرنگ (شاید هم بیرنگ) می‌شود؛ اطلاعات (کتاب) بی‌اهمیت می‌شود و تنها چیزی که ارزش خود را حفظ می‌کند، چاقوست.

فیلم پلتفرم، خوی درندگی انسان در زمان گرسنگی (خطر) را به خوبی نشان می‌دهد. هر فردی بقای خود را به دیگران ترجیح می‌دهد؛ حتی اگر این کار به معنای از میان برداشتن دیگران باشد.

ادامه فیلم با بیدار شدن گورنگ به همراه یک کارمند پلتفرم همراه است. کارمندی که باور دارد این ساختار تنها 200 طبقه است. باوری که در ادامه باعث فروپاشی او می‌شود.

با وجود این که ایموگیری چندین سال بود در سیستم کار می‌کرد، اما از فساد سیستماتیک بی‌خبر بود. بی‌خبری او شاید اشاره‌ای به بایکوت خبری و قدرت رسانه در جهان ما داشته باشد. جایی که خبرها به صورت گزیده نمایش داده می‌شود تا خدشه‌ای به توهم باخبری ما وارد نشود و عطش ما برای آگاهی خنثی شود. شاید با این کار تبدیل به بازوهای فساد هم شده باشیم.

پایان فیلم پلتفرم با سفر قهرمان ما به قسمت‌های فراموش شده شروع می‌شود. سفری که عمق فاجعه‌ی یک ساختار فاسد را به نمایش می‌گذارد. مرگ بی‌اهمیت پایین دستان در سیستم و طبقات خالی سوالات زیادی را برای مخاطبان ایجاد می‌کند. سوالاتی که اکثرا بی‌جواب می‌ماند و مخاطب را به دنبال جواب می‌کشد.

فیلم با یک پیام به پایان می‌رسد. دختر جوانی که نشانه‌ای از بی‌خبری بازوهای قدرت در این سیستم فاسد است به طبقه صفر فرستاده می‌شود. پایانی که می‌تواند برداشت‌های متفاوتی ایجاد کند؛ امید پایین دستان برای ایجاد تغییر در صاحبان قدرت، اهمیت بیشتر پیام از یک قهرمان یا وهم بودن تصورات ساختارشکنانه؟ نظر خود را برای ما بنویسید.

رمزگشایی فیلم پلتفرم

احتمالا برای شما هم پیش آمده است که یک فیلم تحسین شده را ببینید اما به نظرتان بسیاری عادی آمده باشد. اگر فیلم پلتفرم هم برای این احساس را به دنبال داشته است، این قسمت از مقاله مخصوص شماست. (توضیح: در نقد فیلم پلتفرم اشاره کردیم که به صورت نمادین ساخته شده است. توضیح بیش از حد ممکن است آزار دهنده باشد، به همین دلیل نمادها را بررسی می‌کنیم تا ماهیت فیلم برای شما آشکار شود.)

سوال اول: معنی عدد 333 در پلتفرم چیست؟

بر حسب تئوری اعداد، عدد 333 نشان دهنده‌ی دعاهای اجابت شده است.

سوال دوم: پلتفرم نماد چیست؟

نام شخصیت اصلی در فیلم Goreng بود که به زبان مایایی به معنی “سرخ شده” است. این نشانه به همراه سایر موارد به درستی نشان می‌دهد که پلتفرم همان جهنم است.

سوال سوم: دختر نماد چیست؟

دختر کوچکی که در فیلم دیدیم نمادی از امید، خلوص و معصومیت است. او یک پیام است که به طبقه صفر فرستاده می‌شود. جایی که بدترین گمان را در مورد طبقات زیرین خود دارد اما هنوز هم کسانی در آن پیدا می‌شوند که کار درست را انجام دهند.

سوال چهارم: سرنوشت گورنگ چطور به نمادین شدن داستان کمک کرد؟

در پایان فیلم تریماگاسی به گورنگ گفت که او پیام نیست و پیام آن‌ها نیازی به حامل ندارد. گورنگ هم حرف او را تایید کرد و با پیاده شدن از پلتفرم نشان داد که رساندن پیام ارزش از دست دادن جانش را دارد. (اگر نقد فیلم V for Vendetta رو دیده باشید، اونجا هم V میگه آرمان‌ها ضد گلوله هستند. گورنگ با این کارش به نوعی خودش رو به شکل یک کار و یک پیام جاودانه کرد.)

سوال پنجم: چرا گورنگ تلاش می‌کرد تا غذا ها سالم بمانند؟

در نگاه اول می‌توان گفت که از ترس بیدار شدن در طبقات پایین این کار را انجام می‌داد. مفهوم پنهانی این کار تلاش برای متحد کردن پلتفرم بود. هیچ غذایی هیچوقت به انتهای چاله نرسیده بود. اگر این اتفاق می افتاد و غذایی به شکل دست نخورده و سالم به طبقه صفر برمی‌گشت، نشان می‌داد که آن‌ها توانسته اند با هم همکاری کنند.

سوال ششم: حون در فیلم پلتفرم نماد چه چیزی بود؟

حون غذای محبوب گورنگ بود که یک نماد جانبی در جریان فیلم به شمار می‌رفت. حون یک استاد در امر تطابق است و تقریبا با هر شرایطی تطبیق پیدا می‌کند؛ خصوصیتی که بسیار شبیه زندانیان پلتفرم بود.

چرا فیلم پلتفرم توانست به این حد از موفقیت برسد؟

فیلم پلتفرم نماینده یک سبک جدید نیست. شاید شیوه روایت این فیلم بود که در ابتدا توانست نظر مخاطبان را به خود جلب کند. عناصر فیلم در بسیاری از قسمت‌ها به اندازه بودند. همین امر کافی بود تا بعد از گذشت نیم ساعت از فیلم دچار نماد زدگی نشویم و بتوانیم با روند داستان جلو برویم.

تغییرات فیلم با وجود قابل حدس بودن، قابل درک بودند. برخورد سرد تریماگاسی و رفتار حق به جانب او، خو گرفتن او با گورنگ و البته بستن او به تخت و تهدید او کاملا قابل لمس بودند و حس همزاد پنداری مخاطب را به خوبی تحریک می‌کردند.

با وجود ناشناخته بودن کارگردان فیلم پلتفرم، استقبال خوبی که از این فیلم شد و البته شرایط خاص جامعه به خاطر کرونا، نتفلیکس انحصار این فیلم را در دست گرفت و باعث بیشتر دیده شدن این اثر تامل برانگیز شد.

نمادها نقش مهمی در این فیلم بازی می‌کنند و باعث به وجود آمدن برداشت‌های متفاوتی از داستان می‌شوند. از کتاب، چاقو و داستان رسیدن کاراکترها به پلتفرم، تا مدرکی که در آخر به آن‌ها داده خواهد شد. گستردگی برداشت‌ها از یک سو و قدرت نتفلیکس از سوی دیگر باعث شد تا این اثر به یکی از موفق‌ترین فیلم‌های سینمای اسپانیا تبدیل شود.

اگر به آثار فلسفی علاقمند هستید، حتما در مورد اقتباس سریالی کمیک موفق سندمن، در نقد سریال Sandman بیشتر بخوانید.

منبع: نقد و بررسی پلتفرم


آموزش اینستاگرام رایگان

بهترین سریال های رباتی: 6 سریال رباتی برتر

نقد فیلم arrival

نقد و بررسی فیلم پلتفرم

بررسی و نقد فیلم پرستیژ با حقایق مخفی + لینک

فیلم ,پلتفرم ,طبقه ,طبقات ,داستان ,گورنگ ,فیلم پلتفرم ,طبقات بالا ,کاراکترهای داستان ,نشان می‌دهد ,پایین دستان
مشخصات